با یاد خدا

صبحدم بهاری ندبه های دلم در شهری که تو زمانی خواهی آمد عجب دل انگیز بود.آه خدایا به مهدی ات بگو
در چشمان من خاکی حقیر ظهور کند تا حقه های اشکم را به
دور گردنش بیاندازم .قطره قطره از این انتظار آب میشوم .....مهدی من ! ...بیا در دل من .........بیا ......بیا به چشمان من !
بوی یاس می آید
بابی انت و امی و نفسی و لک الوقاء و الهی
یا مهدی من متی ترانا و نراک

آه
میخواهمت !!
وقتی می اندیشم که من ، من خاکی شاگرد دبستان تو هستم شرمسار میشوم و اشک دلدادگی ام
در وجودم ضجه می زند تو را خواستن را !
یا مهدی دوستت دارم

I love allah
I love mohammad prophet of god
and his family
and sahib al-zaman
مکه/مسجد الحرام/حمعه/منتظر مهدی !
بیا و ندای انا المهدی سر ده !!

پی نوشت 1: این روز های مبارک و این اعیاد رو خدمت همگی دوستان تبریک عرض میکنم .

پی نوشت 2:دیروز تولد امام حسین (ع) بود که من برای آقا غبار هدیه ی ناقابلی خریدم و تقدیمشون کردم (چون هم نام این امام عزیز هستن).
پی نوشت 3:مامان عزیزم عمل داشت و کلی نگرانش بودیم ولی این روزا حالشون بهتره خدا رو شکر !
نیکادل و مامان وخواهرش هم لطف کردن و اومدن بیمارستان ملاقات!
پی نوشت4:عجب سوره ایه سوره ی طور (بخونید و از معنیش لذت ببرید.البته من براتون میگذارم )
پی نوشت 5: میخوام یه بخشی بزارم تو وبلاگ مخصوص خاطراتم و درس هایی که میگیرم توی موسسه ی مکتب قرآن.
پی نوشت 6: نمی دونم چرا دلم نمیاد خاطره ی طواف وداع رو بنویسم !( دوست ندارم از مکه و مدینه نوشتنم تموم بشه) ...جمله بندیم چی شد؟!!
پی نوشت 7:راستی مامان گل و دوست داشتنیم گفته اگه حافظ شدی میفرستموت کربلا و از طرف وزارت ارشاد هم گفتن حافظای مکتب رو امسال بعد حافظ شدن میبرن مکه !
دلم میخواد سال دیگه شعبان همه ی این اتفاقای خوب بیفته !!